نمادهای تاریخی ایران از پرتاب سنگ تا جشن رونمایی!
خاتون یار: گفت و گویی درباره ی بخش جنجالی برنامه «بازمانده»؛ جایی که شرکت کنندگان به نمادهای کهن ایرانی همچون شیردال و درفش کاویانی سنگ پرتاب می کردند، یکی از پربازدیدترین خبرهای روزهای اخیر در ایسنا بود. شمار بالای نظرات ثبت شده برای گفت و گویی که در اینباره انجام شد، نشان داده است موضوع فراتر از یک اشتباه رسانه ای بوده و مردم با حساسیت بالا مواضع خود در قبال چنین اقداماتی را بیان نمودند. مشارکت مخاطبان، دامنهی خشم و شدت لحن تعدادی از آنها نشان داده است این اتفاق حساسیت های جامعه نسبت به هویت تاریخی و تمدنی ایران را به شدت برانگیخته است.
به گزارش خاتون یار به نقل از ایسنا، در نگاه اول، ماجرا شاید فقط یک بخش از یک مسابقه به نظر برسد؛ اما برای مخاطبان، مساله خیلی فراتر بود. برمبنای نظرات مخاطبان ایسنا که برای مطلب «پرتاب سنگ به تاریخ ایران؛ نمایشی از ویران سازی ایران» به ثبت رسید و یک جست وجوی ساده در فضای مجازی، مشخص است که بخش قابل توجهی از افراد، این اقدام را «بی احترامی» آشکار تلقی کردند؛ بی احترامی ای که بخش مهمی از میراث فرهنگی، هویت تاریخی و تمدنی ایران را نشانه گرفته بود. خیلی از نظرها لحن خشمگین داشت. تعدادی از کاربران ناسزا به کار بردند و عده ای دیگر اخطار دادند که این نوع برنامه ها سبب نرمال سازی تخریب میراث فرهنگی می شود.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
پرتاب سنگ به تاریخ ایران؛ نمایشی از ویران سازی ایران
بحث میان مخاطبان نشان داد که برداشت ها متفاوت است؛ عده ای تاکید داشتند که نمادها نباید وسیله شوخی یا نمایش باشند و احترام به آنها، حداقل ترین مسئولیت یک گروه برنامه ساز است. اما تعدادی هم بر این باور بودند که این نمادها «بت» نیستند و می توان از آنها به هر شکلی برای تولید محتوا استفاده کرد. برخی مخاطبان هم به تناقض رفتار رسانه و مسئولان اشاره کردند. از دید آنها، ساختن مجسمه ها و رونمایی از آنها در میادین اصلی شهر [اشاره به مجسمه والرین و نصب آن در میدان انقلاب تهران] از یک سو، و تخریب نمادها در برنامه های سرگرمی محور از طرفی، پیام های متناقضی برای مخاطب به وجود می آورد. این ترکیبِ واکنش ها، یک پیام واضح دارد که مردم انتظار دارند تولیدکنندگان محتوا با شناخت کافی از اهمیت تاریخی و فرهنگی و درک حساسیت جامعه، سراغ نمادها بروند و آنها را به ابزار سرگرمی در مسابقه تبدیل نکنند.
اقلیت هستند، اما...
البته واکنش ها تنها به خشم محدود نشد. سهم ناچیزی از نظرات نشان دهنده ی نگاه بی تفاوتی بود که این برنامه را یک سرگرمی صرف دانستند و نسبت به حساسیت دیگران بی تفاوت بودند. هرچند این گروه اقلیت بودند اما اهمیت دارند؛ برای اینکه نشان میدهد شکاف حقیقی در فهم و اهمیت دادن به میراث فرهنگی بین قسمتهایی از جامعه وجود دارد؛ طرز فکری که اگر گسترش یابد، ارزش های هویتی کم کم تضعیف خواهد شد و بعید نیست خروجی آن نوشتن یادگاری های بیشتر روی آثار تاریخی یا تخریب آنها و حتی فراتر از آن، به تاراج بردن باشد.
حساسیت های ویژه به دوره هخامنشی
نکته قابل توجه آنکه در دهه های اخیر، حساسیت ها و توجه ها به دوره تاریخی هخامنشی و نمادهای این دوره بیشتر از سایر دوره های تاریخی بوده است. تخت جمشید، نقوش و پیکره های سنگی، سنگ نوشته ها و دیگر آثار این دوره علاوه بر ارزش تاریخی که دارند، بخش مهمی از هویت ملی و تصویری از تمدن ایرانی را در حافظه جمعی تثبیت کرده اند. این دوره ی تاریخی برای بسیاری نماد «تمدن ایران» است؛ تمدنی که در دنیا شناخته شده است و افراد نسبت به آن احساس غرور و تعلق دارند. این حساسیت ویژه سبب شده است هر نوع مواجهه با نمادهای هخامنشی، واکنش متفاوت و قابل توجهی را به همراه داشته باشد، حتی تخریب آنها در قالب برنامه های سرگرمی، به مفهوم زیر سؤال بردن قسمتی از غرور جمعی و نوعی بی اعتنایی به میراثی کهن قلمداد شود. این درحالی است که اگر در برنامه ای مشابه، به نمادهای دوره های تاریخی دیگری بطورمثال دوره صفاریان یا ایلخانان بی احترامی می شد، احتمالاً بازتاب عمومی به این شدت نبود و بیشتر دوست داران به میراث و تاریخ، با مبحث درگیر می شدند. نمادهای دوره هخامنشی از نظر مردم جایگاهی ویژه دارند و همین مساله موجب می شود تخریب آنها واکنش ها و پیامدهایی گسترده تر داشته باشد، که فراتر از ارزش تاریخی، هویت فرهنگی را تحت تأثیر قرار می دهد.
بالاخره نمادهای تاریخی خوب هستند یا بد؟!
از طرفی تضاد میان اقدامات رسمی و برنامه های سرگرمی محور در این ماجرا نیز قابل توجه است. در یک ماه گذشته، رونمایی از مجسمه شاپور اول در میدان انقلاب تهران، نشان داد که نهادهای رسمی در سعی برای ایجاد و حفظ انسجام اجتماعی خصوصاً بعد از جنگ دوازده روزه، آن هم با احیای میراث فرهنگی و نمادهای ملی هستند. پروژه هایی با پیامی روشن برای جامعه که بر ارزش بالای نمادهای تاریخی تأکید می کرد. حالا، چند هفته بعد، همان جامعه با دیدن برنامه ای که نمادهای تاریخی را هدف پرتاب سنگ قرار می دهند، خشمگین می شود و علاوه بر آنکه تخریب نماد تاریخی در یک رئالیتی شو را محکوم می کند، با این وجود سیاستهای فرهنگی و اجتماعی مورد اشاره هم برایش بی معنا و کم اثر می شود.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
چرا دیر یاد ملی گرایی افتادیم!؟
صدای اعتراضی که شنیده شد
این میان، یکی از ابعاد مهم ماجرا، ضعف نظارت و مجوزدهی به این دست تولیدات رسانه ای است. وقتی سازنده ی محتوا بدون درک حساسیت های فرهنگی دست به تولید می زند، احتمال بروز چنین اتفاقاتی بیشتر می شود و پرسش هایی مطرح می شوند همچون این که چرا برنامه ای با چنین محتوایی مجوز پخش گرفته است؟ آیا ارزیابی مناسبی از تأثیر فرهنگی آن صورت گرفته؟ یا ضعف در ساختار مجوزدهی و نظارتی زمینه ساز این بی احترامی ها شده است؟ و پرسش هایی از این دست که البته ظرف مدت کوتاهی پاسخی برای آنها ارایه شد که نشان داد صدای اعتراض مردم به چنین اتفاقی به سرعت شنیده شده است.
اما ماجرای این پاسخ دهی چه بود؟ همان روز که این قسمت از برنامه «بازمانده» از یکی از پلت فرم های تازه تاسیس شبکه نمایش خانگی پخش گردید، سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) برای اعطای مجوز پخش مورد نقد قرار گرفت و عباس سیاح طاهری - معاون کاربران و تنظیم گری اجتماعی این سازمان - در شبکه ایکس نوشت: «طرح مسابقه «بازمانده» مجوز مشروط به اصلاح داشته که مرداد ۱۴۰۳ منقضی شده (مجوز تولید نداشته) و مجوز انتشار هم ندارد که درحال پیگیری قانونی می باشد.» بر این اساس مشخص شد اساسا مجوزی برای تولید و انتشار چنین اثری صادر نشده است. در نهایت نیز روز گذشته (دوشنبه ۱۰ آذر) سکوی پخش برنامه «بازمانده» بعد از انتشار این ویدئو بدون مجوز، توقیف شد.
عذرخواهی و توقیف مشکل را رفع می کند؟
در دوره ای که جامعه هنوز از تنش های جنگ دوازده روزه، نااطمینانی اقتصادی و فرسودگی عمومی بیرون نیامده و با مسایل کلانی همچون آلودگی هوا، ادامه دورکاری ها و... دست و پنجه نرم می کند، کوچک ترین اشتباه در رابطه با هر چیزی همچون نمادهای تاریخی می تواند واکنشی چندبرابر بزرگ تر از شرایط عادی به همراه داشته باشد. مردم امروز حساس تر هستند و وقتی چنین فضایی شکل می گیرد، هر برخورد نامناسب با نمادهای تاریخی و هویتی، در عمل نادیده گرفتن روان جمعی است. در این شرایط آیا عذرخواهی یا حتی توقف پخش برنامه می تواند مساله را جمع کند؟ پاسخ ساده نیست. عذرخواهی شاید نشانه مسئولیت پذیری باشد، اما برای جامعه ای که احساس می کند یک نماد هویتی هدف قرار گرفته، این فقط قسمتی از ماجراست. توقیف پلت فرم یا حذف یک قسمت هم به تنهایی اثری را که همین قسمت کوتاه به وجود آورده ترمیم نمی نماید. جامعه بیشتر از هر چیز نیازمند این اطمینان است که بداند این خطا باردیگر تکرار نمی شود؛ یعنی سازوکار تولید محتوا جدی تر گرفته شود، نظارت ها حقیقی تر باشد و فهم فرهنگی در مرحله طراحی برنامه حضور داشته باشد. در غیر این صورت، عذرخواهی ها فقط شبیه مُسکّن هایی خواهند بود که درد را کمی دور می کنند، اما ریشه مشکل را دست نخورده باقی می گذارند.
برنامه سازی بدون آگاهی از ارزش های تاریخی
اما فارغ از بحث مجوز، از نظر تحلیل فرهنگی، این ماجرا نشان میدهد که هویت تاریخی و ارزش های جمعی هنوز برای برخی تولیدکنندگان محتوا به درستی قابل درک نیست. خلاقیت و نوآوری در تولیدات اهمیت دارد، اما زمانی ارزش حقیقی پیدا می کند که با شناخت، احترام و مسئولیت همراه باشد. هرگونه کوتاهی در این حوزه، لطمه های جدی بدنبال دارد و می تواند مسیر آموزش و پرورشِ فرهنگی نسل های آینده را گرفتار چالش کند.
در کنار تحلیل خطای رسانه ای، ابعاد اجتماعی این اتفاق نیز قابل توجه است؛ میراث فرهنگی و نمادهای تاریخی، اهمیت بالای ی در ایجاد حس تعلق جمعی دارند. وقتی این نمادها به هدف سرگرمی و تخریب تبدیل می شوند، نه فقط ارزش تاریخی آنها کاسته می شود، بلکه امکان ایجاد نوعی بی تفاوتی نسبت به هویت جمعی افزایش خواهد یافت. چنین بی تفاوتی ای در طولانی مدت می تواند جامعه را نسبت به محافظت از میراث فرهنگی خود بی تفاوت کند. از طرفی نقش آموزش فرهنگی و رسانه ای نیز مهم می باشد. اگر نسل جدید اهمیت میراث را از ابتدا نیاموزد، نمی توان انتظار داشت وقتی با محتوای توهین آمیز مواجه گردید، واکنش مناسب نشان دهد. برنامه سازان و تولیدکنندگان محتوا باید حداقلی از شناخت تاریخی و مسئولیت فرهنگی را داشته باشند. سرگرمی نباید بهانه ای برای بی احترامی به تاریخ شود.
این ماجرا یک پیام روشن برای نهادهای فرهنگی و تولیدکنندگان محتوا نیز دارد؛ حفاظت و احترام به میراث تاریخی باید جزء جدایی ناپذیرِ هر تولید رسانه ای باشد. بی توجهی به حساسیت های تاریخی و فرهنگی نه فقط اثرات فوری منفی دارد، بلکه می تواند در طولانی مدت بر فرهنگ عمومی و نسبت مردم با میراث تاریخی و فرهنگی اثرگذار باشد. تجربه اخیر نشان میدهد که آموزش، نظارت دقیق و سیاست گذاری مسئولانه می توانند به حفظ و تقویت حس تعلق جامعه به میراث فرهنگی کمک کنند، در صورتیکه کوتاهی در این حوزه، علاوه بر آنکه اعتماد و حس تعلق جمعی را به چالش می کشد، مردم را هم خشمگین می کند.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب