افزایش طلاق های صوری برای پوشش تأمین اجتماعی
به گزارش خاتون یار «نوعی از طلاق كه توافقی است در خانواده های ایرانی تحت عنوان طلاق تأمین اجتماعی رایج شده است با هدف بهره مندی زوجه از امتیاز مستمری تأمین اجتماعی والدین درگذشته خود كه عملاً زندگی زوجین در چارچوب رجوع شرعی غیر رسمی استمرار می یابد. درست بنابراین است كه آمار طلاق در بعضی شهرستان های كوچك تا حدودی افزایش را نشان داده است.»
به گزارش خاتون یار به نقل از ایسنا، روزنامه آرمان نوشت: «زنان در توسعه یافتگی یك جامعه نقش مهمی بر عهده دارند. یكی از مهم ترین علل توسعه یافتگی كشورهای غربی استفاده از پتانسیل زنان در امور اجتماعی و سیاسی بوده است. این در شرایطی است كه زنان در جامعه ایران با چالش های زیادی مواجهند كه عمدتاً هم به علل جامعه شناسی تاریخی پنهان باقی مانده است. خشونت خانگی، افسردگی، زنانه شدن اعتیاد، طلاق و طلاق عاطفی همچون مهم ترین چالش های امروز زنان جامعه ایران است. بر مبنای تحقیقات انجام شده میزان خشونت خانگی و افسردگی زنان در جامعه ایران روند رو به رشدی پیدا كرده و اغلب زنانی كه با این مشكلات مواجه بوده اند، گرفتار صدمه های جدی روانی و اجتماعی شده اند. با این وجود در دو دهه گذشته به واسطه افزایش زنان تحصیل كرده و نقش پررنگ زنان در مناسبات اجتماعی وضعیت زنان در بعضی زمینه ها بهتر از گذشته بوده است. بنابراین و برای تحلیل و بررسی مهم ترین چالش ها و فرصت های زنان امروز جامعه ایران «آرمان» با شهیندخت مولاوردی، معاون سابق زنان ریاست جمهوری گفتگو كرده كه در ادامه گزیده این گفتگو را می خوانید.
- خانواده ایرانی از تحولات جهانی و هم تحولات جامعه ایرانی، بخصوص در نیم قرن اخیر متأثر شده و ساختار آن دستخوش تغییر شده است.
- در این چهار دهه در هیچ دوره ای از اتخاذ سیاست های حمایتی در قالب و متناسب با رویكردهای خاص هر دوره، حداقل در مقام حرف و شعار غفلت نشده است. هر چند هنوز فاصله بین ایده و آرمان تا تحقق و واقعیت بسیار است اما شواهد ملموس حكایت از این دارد كه خانواده در مقایسه با خیلی از كشورهای دیگر همچنان مقوم جامعه ایرانی بوده و هرچند در حال تجربه كردن ناملایماتی است اما تا مرز فروپاشی پیش نرفته است.
- به استناد گزارش وضعیت زنان و خانواده در آئینه آمار طی سال های ۹۰-۹۵، نسبت قابل توجهی از ازدواج ها پایدار هستند و حدود دو - سوم زنان ایرانی دارای همسر بوده و این شاخص روند رو به رشدی داشته است.
- نوعی از طلاق كه توافقی است در خانواده های ایرانی تحت عنوان طلاق تأمین اجتماعی رایج شده است با هدف بهره مندی زوجه از امتیاز مستمری تأمین اجتماعی والدین درگذشته خود كه عملاً زندگی زوجین در چارچوب رجوع شرعی غیر رسمی استمرار می یابد. درست بنابراین است كه آمار طلاق در بعضی شهرستان های كوچك تا حدودی افزایش را نشان داده است.
- به این نوع طلاق باید طلاق های صوری و مصلحتی دیگر را افزود، همچون جهت معاف كردن فرزند ذكور از خدمت سربازی یا استفاده از طرح های حمایتی نهادهایی مانند كمیته امداد و سازمان بهزیستی.
- برخی تحلیلگران بر این باورند كه هر چند این حجم طلاق عوارض زیادی بر ساحت خانواده، جامعه و افراد دارد اما طلاق دو دهه اخیر كشور كمك شایانی كرده است تا مسائل دیگری مانند قتل و همسركشی، خودكشی، خیانت و … رشد زیادی نداشته باشد. ضمن آن كه برخی هم - همچون رئیس سابق سازمان بهزیستی - قائل به این است كه با كنترل صدمه های اجتماعی، طلاق و اعتیاد در شیب كاهش قرار گرفته و به حالت ایستایی رسیده است.
- با اینكه بین افزایش وقوع طلاق با افزایش وقوع ازدواج رابطه ای مستقیم وجود دارد اما تأثیر غیر مستقیم عوامل اقتصادی و اجتماعی و حقوقی را نمی توان نادیده گرفت و هم تأثیر ذاتی عوامل فرهنگی بر الگوی رفتاری مردم در شكل گیری و گسست خانواده. ازاین رو اعتیاد، فقر و بحران های اقتصادی، فقدان مهارت های زندگی، خشونت خانگی، دخالت های نابجای اطرافیان، رفاه زدگی، عدم روابط عاطفی، جنسی و روانی مناسب بین زوجین را همچون علل طلاق باید برشمرد كه مورد به مورد می تواند متفاوت باشد و در این میان سهم فشارهای اقتصادی و فقر و بیكاری در تشدید وضعیت و سرعت بخشی به طلاق قابل توجه است؛ تا جایی كه برخی صاحبنظران این عامل را مهم ترین علت قلمداد می كنند و بعضاً هم با سایر عوامل یا یكی، دو عامل دیگر هم افزایی دارد.
- طلاق عاطفی یا خاموش كه بیشتر بین سنین ۲۲ تا ۳۸ سال خویش را نشان داده است و معروف به بدترین نوع طلاق است، هم مانند طلاق واقعی یا قانونی تك عاملی نیست و از نارضایتی جنسی كه به سردی روابط می انجامد گرفته تا اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی در رشد آن دخیل است. برخی آنرا قله كوه یخی می دانند كه قسمت اعظمش از دیده ها پنهان است اما برخی دیگر هر چند باور دارند كه طلاق عاطفی حتماً شیوعی بیشتر از طلاق واقعی دارد ولی این كه حدود ۷۰ درصد زوجین ایرانی با این چالش مواجه باشند را نزدیك به واقعیت نمی دانند كه من هم جزو این گروه هستم.
- قبول داریم امروز خانواده ایرانی ناخوش احوال و بیمار است اما تا به كما رفتن و از دست دادن هوشیاری كامل فاصله دارد.
- این كه میزان اعتیاد زنان از سال قبل از ۴ درصد به ۱۰ درصد افزایش پیدا كرده، یك گزاره اشتباه است.
- علل گرایش زنان به اعتیاد در سال های اخیر را می توان تا حدودی به تغییر در سبك زندگی و هنجارهای فرهنگی مربوط دانست. این كه چرا اعتیاد زنانه می نماید هم به تغییر الگوی مصرف و افزایش مصرف مواد مخدر صنعتی و قرص های مخدر و روانگردان با انگیزه هایی، نظیر لاغری و تناسب اندام و بعضاً درمان افسردگی كه باعث روی آوردن به آرام بخش ها و اعتیاد دارویی می شود، به جای مواد سنتی برمی گردد، هم به كاهش سن مصرف در دختران بر این اساس باز نمی توان حكم واحدی برای تمام موارد صادر كرد.
- به نظر می آید سالیان سال است غلبه سیاست انكار و سرپوش گذاری بر صدمه های اجتماعی، همچون خشونت دمار از روزگارمان درآورده است. ظاهراً در مورد همسرآزاری مطالعه ای در سطح ملی در قالب صدمه های اجتماعی انجام شده و گزارش آن در شورای اجتماعی كشور عرضه شده اما نتایج آن منتشر نشده است.
- وضعیت نابسامان پوشش در جامعه كنونی هم از پدیده های چندوجهی است كه اعتراض به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود یكی از آن عوامل می تواند باشد كه بعضاً شكل سازمان یافته به خود می گیرد و بعضاً در شكل فردی خویش را نشان داده است.
- وقتی كه گزارش روند ۴۰ شاخص در ۴۰ سال را تورق می نماییم به ورزش بانوان كه می رسیم با تمام زیرشاخص های آن، با سیر صعودی و طی مسیر پیشرفت فوق العاده ای مواجه می شویم كه یكی از افتخارات نظام باید به حساب آید. حال چگونه است كه در چهل سالگی انقلاب كه سن بلوغ و پختگی است، این حق را برای زنان و مردان قائل نمی شویم كه با رعایت تمامی ملاحظات بعنوان دو انسان عاقل و بالغ چنین فرصتی را (ورود بانوان به ورزشگاه ها) دوباره تجربه كنند؟! تجربه ای كه روزی و در همین چند سال پیش امری كاملاً عادی و پیش پاافتاده بود. توجیهات و پاسخ هایی كه به این سوال و سوالات و ابهامات مختلف دیگر عرضه می شود برای نسل جوان ما به هیچ وجه اقناعی و قابل هضم نیست. از ما كه گذشته است!
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب