پوشش عفیفانه بازتابی از هویت، اخلاق و فرهنگ تاریخی ایرانیان

پوشش عفیفانه بازتابی از هویت، اخلاق و فرهنگ تاریخی ایرانیان

به گزارش خاتون یار، پوشش عفیفانه ایرانی، همچون خط، زبان و شعر فارسی، بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگ ایران است. این نمادها نه تنها معرف هویت ملی اند، بلکه حامل ارزش ها، اخلاقیات و نظام اجتماعی جامعه هم هستند.




خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛

مساله نوع پوشش و حتی برهنگی که امروز تا حدی در جامعه دیده می شود، یکی از مسایل و موضوعات چالشی است. این مساله در ماه های اخیر پررنگ تر از همیشه به نظر می رسد. قبل از آن که درباره ی شیوه مواجهه با این پدیده سخن بگوییم، ضروری است نگاهی به ریشه های تاریخی و فرهنگی آن بیندازیم.
با گسترش نمودهای بی حجابی، خصوصاً در بین جوانان و نوجوانان، چنین پیداست که نگاه به مقوله پوشش و برهنگی تا حد زیادی گرفتار تحول شده و حالا می توان گفت پوشش عفیفانه زیر سوال رفته است. براستی، حجاب بالاتر از آن که یک قانون باشد، یک مساله فرهنگی است. هر جامعه ای برمبنای فرهنگ دینی و ملی خود ارزش هایی دارد که با گذر زمان به هنجارهای اجتماعی تبدیل می شوند. تخطی از این هنجارها در نگاه جامعه، نوعی ناهنجاری شمرده می شود و قوانین به طور معمول برای مواجهه با آنها وضع می شوند.
در واقع، پوشش در همه فرهنگ ها فراتر از یک رفتار فردی است و نوعی «کد ارتباطی اجتماعی» به حساب می آید که جایگاه اجتماعی، منزلت اخلاقی و نظام ارزشی افراد را بطور نمادین بازتاب می دهد. جامعه شناسان، تاکید می کنند، پوشش و آداب ظاهری افراد بیان کننده موقعیت آنها در ساختار اجتماعی و هنجارهای فرهنگی جامعه است.

حجاب هم یکی از این ارزش های فرهنگی است که از شروع تشکیل نظام اسلامی در قالب قانون تعریف شد؛ اما ماهیتی فرهنگی هم دارد امروز می بینیم که اهمیت و ارزش حجاب برای قسمتی از زنان و دختران روشن نیست؛ موضوعی که ریشه در کم کاری در عرصه تبیین فرهنگی دارد.
زنان انقلابی معنای حجاب و پوشش عفیفانه را در گرو آرمان های انقلاب دیدند و خود آنرا برگزیدند
در سالیان ابتدایی انقلاب، به سبب بحران های متعدد، فرصت کافی برای روشنگری درباره ی فلسفه حجاب وجود نداشت. هرچند تقابل میان موافقان و مخالفان از همان اول دیده می شد، اما از آنجائیکه جامعه در فضای انقلابی به حجاب اقبال نشان داد و زنان انقلابی معنای حجاب و پوشش عفیفانه را در گرو آرمان های انقلاب دیدند و خود آنرا برگزیدند، احتیاج به گفت و گو و آموزش دراین خصوص کمتر احساس شد. در سالیان بعد از جنگ هم تلاش جدی برای آگاهی بخشی و حتی طراحی پوشش متناسب با فرهنگ ایرانی برای نسل جدید صورت نگرفت.
در کنار این کم توجهی ها، رشد رسانه ها و الگوهای سلبریتی، خصوصاً در سینما و تلویزیون و هم نفوذ تفکر غربی در سبک زندگی، موجب شد نسل جدید با سوالات جدی درباره ی مبانی دینی و فرهنگی روبه رو شود که یکی از مهم ترین آنها مساله پوشش است.

پوشش در ایران؛ میراث فرهنگی، نه فقط حکم دینی


یکی از اشتباهات راهبردی در این عرصه، آن بود که حجاب و به تبع آن پوشش، صرفا ذیل گفتمان «جمهوری اسلامی» تعریف شد. در حالیکه بررسی تاریخ نشان میدهد پوشیدگی زنان در ایران سابقه ای بسیار طولانی تر از اسلام دارد. زنان ایرانی از گذشته های دور به لباس های بلند و پوشیده شهره بوده اند و حجاب برای آنان نشانه ای از وقار و افتخار محسوب می شده است. مورخانی چون ویل دورانت در تاریخ تمدن، حتی منشأ پوشش عفیفانه را به ایران باستان نسبت داده اند و آنرا در تقابل با فرهنگ برهنگی یونان و روم دانسته اند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که پوشش و عفاف از گذشته های دور با جایگاه اجتماعی زن ارتباط داشته است. در تمدن های آشور و ایران باستان این چنین بود. در دوره هخامنشی هم زنان اشراف با لباس های کامل، پوشش سر و پارچه های ظریف شناخته می شدند، اما طبقات پایین تر لباس های ساده تری داشتند.
در دوره ساسانی هم زنان عادی لباس بلند و پوشیده ای می پوشیدند، ولی اشراف از پارچه ها و تزئینات گرانقیمت تر و پوشیده تر استفاده می کردند. این پیوند میان جایگاه اجتماعی و میزان پوشیدگی، نشان میدهد که پوشش کامل در فرهنگ ایران نه چیزی تازه است و نه امری صرفا مذهبی، بلکه عمیقاً اجتماعی و فرهنگی بوده است. حتی در نقوش برجسته و آثار باستانی ایران، زنان با لباس های بلند و پوشیده و با سربندهایی مشخص به تصویر کشیده شده اند که بیان کننده شأن اجتماعی و کرامت زن در فرهنگ ایرانی است.
در مقایسه با تمدن های شرقی مانند هند و چین نیز، پوشش زنان همواره نشانه ای از منزلت اجتماعی و کرامت اخلاقی آنان به شمار می رفته است. پژوهش های جامعه شناسان و تاریخ نگاران نشان میدهد که در این جوامع، زنان با لباس های پوشیده نه تنها جایگاه اجتماعی خودرا بازنمایی می کردند، بلکه نشاندهنده احترام به ارزش های اخلاقی و هنجارهای فرهنگی بود. این در حالیست که در تعدادی دوره های تاریخ غرب، برهنگی بعنوان نمادی از آزادی و زیبایی ترویج شده است و ارزش های اخلاقی و اجتماعی زنان به میزان کمتری بازتاب یافته است.

تخریب تصویر زن محجبه در عصر پهلوی


اما از دوران قاجار و خصوصاً در عصر پهلوی این امر معکوس شد و با نفوذ فرهنگ غرب بوسیله سفرها و ارتباطات درباریان، برهنگی بعنوان نماد تجدد ارائه شد و کم کم جایگاه سنتی پوشش زنان ایرانی را تضعیف کرد.
یکی از مهم ترین مراحل در روند تغییر فرهنگی ایران در عصر پهلوی، تخریب آگاهانه تصویر زن محجبه بود. سیاست کشف حجاب، قسمتی از پروژه مهندسی فرهنگی برای دگرگون سازی هویت زن ایرانی محسوب می شد.
اسناد تاریخی نشان میدهد که رژیم رضاخان، علاوه بر ممنوعیت حجاب در مجامع عمومی، تلاش داشت زنان محجبه را بعنوان قشری عقب مانده و ناپسند معرفی نماید. در مقابل، زنان بدنام و فواحش را موظف می کرد که در انظار عمومی با حجاب ظاهر شوند تا بدین سان چادر و پوشش کامل، نشانه ای از انزوا، تحجر یا فساد جلوه کند.
سیاست کشف حجاب، قسمتی از پروژه مهندسی فرهنگی برای دگرگون سازی هویت زن ایرانی محسوب می شد
در یکی از ابلاغیه های وزارت داخله در آذرماه ۱۳۱۴ آمده است:
«از حضور زنان بدسابقه در مجامع بی حجاب باید جلوگیری شود؛ حتی اگر فواحش به کشف حجاب احترام نمایند، باید مانع آنان شد تا آسیب به این مقصود مقدس نزنند.»
در سندی دیگر از همان سال نیز، دستور توبیخ افسری صادر می شود که با زنی بدنام و بی حجاب در سینما دیده شده بود؛ چونکه براساس دستور رسمی، «زنان معروفه باید با چادر در انظار ظاهر شوند». این رفتار دوگانه، قسمتی از سیاست فرهنگی حکومت بود که هدفش القای نفرت از حجاب و برهم زدن معنای عفاف و نجابت در ذهن جامعه بود.

به این ترتیب، حجاب در دوران پهلوی نه تنها ممنوع گردید، بلکه به عمد بعنوان نماد جهل و عقب ماندگی بازنمایی شد. این پروژه فرهنگی در حقیقت آغاز تلاش نظام مند برای تخریب چهره زن محجبه و تضعیف جایگاه عفاف در فرهنگ ایرانی بود؛ روندی که آثار آن هنوز هم در قسمتی از رسانه ها و تبلیغات مدرن دیده می شود.
در واقع، سیاست کشف حجاب صرفا یک تصمیم سیاسی نبود؛ بلکه تلاشی سازمان یافته برای تغییر سبک زندگی ایرانی ها و تعریف مجدد جایگاه زن در جامعه بود. هدف پنهان این برنامه، جداسازی هویت زن ایرانی از خانواده و فرهنگ بومی و تبدیل او به نمادی از مدرنیته غربی بود.
پوشش عفیفانه ایرانی، همچون خط، زبان و شعر فارسی، قسمتی از حافظه تاریخی و فرهنگی این ملت است
شاید بتوان گفت پوشش عفیفانه ایرانی، همچون خط، زبان و شعر فارسی، قسمتی از حافظه تاریخی و فرهنگی این ملت است. این نمادها نه تنها معرف هویت ملی اند، بلکه حامل ارزش ها، اخلاقیات و نظام اجتماعی جامعه هم هستند. تا آن زمان که این حافظه زنده است، هر تلاشی برای بی ریشه کردن عفاف یا تغییر معنای پوشش در جامعه، در مقابل روح فرهنگ ایرانی ناکام خواهد ماند.
پوشش، بالاتر از یک لباس یا اجبار دینی، نمود احترام به خود، خانواده و جامعه است و بازتاب دهنده منزلت اخلاقی و اجتماعی زنان ایرانی است. از این منظر، هر گونه هجمه فرهنگی یا رسانه ای که بخواهد برهنگی را بعنوان ارزش یا معیار شجاعت ارائه کند، با ماهیت فرهنگی و تاریخی این سرزمین همخوانی ندارد و محکوم به شکست است.


منبع:

0.0 از 5
8
1404/07/21
11:02:23
تگهای خبر: حافظه , خانواده , رفتار , زنان
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۵

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان
با خاتون یار، دانش و آگاهی خود را در زمینه‌های مختلف افزایش دهید و از آخرین ترندها و نکات کاربردی برای داشتن زندگی شادتر و موفق‌تر بهره‌مند شوید