چرا دیگر دردمان نمی آید؟

چرا دیگر دردمان نمی آید؟

به گزارش خاتون یار پدر و مادر بابک خرمدین او را به قتل رسانده، تکه تکه کرده اند و به سطل زباله انداخته اند. یک مامور حراست دست خبرنگار را حین تهیه گزارش شکسته است. یک متصدی امور بانکی مشتری خانم را با لگد از شعبه بیرون کرده و تا حد مرگ او را کتک زده است. اینها خبرهایی است که ما حدود یک هفته با مرورشان سر کرده ایم؛ تازه ویدیوها و تصاویر بعضی از آنها را هم دیده ایم!



اگر ماجرای قتل فجیع بابک خرمدین را کنار بگذاریم که بعد از روشن شدن ابعاد بیشتری از این ماجرا نیازمند یک بررسی مفصل تر است اما با انتشار خبر دو خشونت دیگر در ایام اخیر مواجهیم که هر کدام به اندازه خودشان دردناک و قابل بررسی اند و نقطه مشترک هر دوی آنها کتک خوردن دو خانم از دو آقا در یک مکان عمومی است و در عین حال خبر شفافی هم از سرنوشت افراد خاطی در دست نیست.

اتفاق اول

خبرنگار روزنامه «صبح نو» که دختر جوانی است، برای تهیه گزارش از روند واکسیناسیون و گفتگو با کادر بهداشت و درمان به مجموعه ساعی واقع در میدان سپاه می رود و بعد از اتمام کارش هنگام خروج با برخورد عجیبی از جانب مامور حراست مواجه می شود. مامور حراست از خبرنگار می خواهد که فایل های مصاحبه اش را پاک کند و وقتی که با مقاومت دختر جوان مواجه می شود، با او برخورد فیزیکی می کند و در این درگیری انگشت دست خبرنگار را می شکند!

اصلا فرض را بر این می گذاریم که خبرنگار بدون دریافت مجوزهای لازم وارد محل واکسیناسیون شده و کاری خلاف مقررات داخلی مجموعه انجام داده است. کدام قانون به آقای حراست که دو برابر خبرنگار خانم قد و هیکل دارد، اجازه ضرب و شتم می دهد؟ آیا روال اداری در چنین شرایطی برای مامور حراست تعریف نشده است؟

اتفاق دوم

چند روز پیش ویدئوی کتک خوردن یک خانم از متصدی امور بانکی در فضای مجازی وایرال شد. کارمند یکی از شعب بانک رفاه، زن جوانی را که در حال جیغ زدن است با لگد از بانک بیرون می اندازد و او روی پله ها می افتد. عابران هم نسبت به این مورد کاملا بی تفاوتند.

این ویدئو که اخیرا وایرال شده در ارتباط با تیرماه سال ۹۹ است و بانک رفاه کارگران درباره ویدئوی منتشرشده در فضای مجازی در خصوص ضرب و شتم یک زن در یکی از شعبه های این بانک گفته است: «طبق مستنداتِ پلیس و مطابق با فیلم دوربین های مداربسته داخل شعبه، در روز حادثه، آن خانم با مدرکی جعلی قصد برداشت وجه داشت اما پس از مخالفت کارمند بانک، ایشان مبادرت به برهم زدن نظم بانک، شکستن شیشه های داخل بانک و فحاشی کرد و در نهایت آن اتفاق تلخ از سوی یکی از کارمندان شعبه رقم خورد.»

در این حادثه هم کارمند بانک به جای این که تصمیم بگیرد به سرعت مراجع قانونی را در جریان این مورد بگذارد، خودش را جای قانون گذاشته و آغاز به ضرب و شتم مشتری کرده است.

بی تفاوتی عمومی

اما سوال اینجاست که چرا جامعه نسبت به خشونت، کرخت و بی تفاوت شده و با لذت این صحنه های خشونت آمیز را بازنشر می کند؟

دکتر محمد رحیمی - جامعه شناس و استاد دانشگاه - در گفتگو با ایسنا معتقد است: «قبل از این که وارد بحث اصلی مان شویم لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که پدیده ها اساسأ آن طور که ما می پنداریم نیستند بلکه زوایای بسیار پیچیده و ماهیت متفاوتی از آنچه ما می پنداریم، دارند. ماجرای کتک خوردن خانم در داخل بانک و آن خانم عکاس توسط حراست بیمارستان، یک درگیری روزمره و ساده نیست بلکه این درگیری و خشونت ریشه در ساختارهای اجتماعی مسلط جامعه دارد که به آن فرد اجاره می دهد رفتار تحقیرآمیزی را با ارباب رجوع خود داشته باشد. این فرد در این ساختار اجتماعی پرورش یافته و رفتار این فرد نمونه کوچکی از رفتارهای خشن و بیمارگونه اجتماعی است که در زیر پوست همین شهر جریان دارد و این نمونه کوچک، از پوسته بیرون زده و نمایان شده و به ما اخطار می دهد که در زیر پوست این شهر و در زندگی روزمره ما چه اتفاق هایی رخ می دهد که ما از آنها غافلیم.»

او ادامه می دهد: «گزارش و آمارهای مختلفی در سالهای اخیر نشان می دهند که جامعه به سمت خشونت و پرخاشگری در حال حرکت است و درصورتیکه به این مسئله پرداخت نشود تبعات اجتماعی جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. تأملی بر آمارهای عرضه شده توسط مراجع قضایی درباره میزان پرونده های در ارتباط با خشونت در کشور نشان داده است خشونت، یکی از سه پرونده دارای فراوانی بالا در حوزه قضایی کشور است. این آمارها ما را به لزوم سیاست گذاری مناسب جهت مدیریت تغییرات اجتماعی و فرهنگی در حوزه های عمومی سوق می دهند. آمارها به ما می گویند جامعه در حال تغییر است و این جامعه احتیاج به فهم و ترمیم دارد.»

رحیمی درباره دو مبحث خبری اخیر می گوید: «عناصر مشترکی که در هر دوی این اتفاق ها مشاهده می نماییم، دو نفر خانم هستند که مورد خشونت قرار می گیرند و مردم نظاره گری که نقش تماشاچی را ایفا می کنند. انگار که این قبیل اتفاقات برایشان عادی شده و آنها را شگفت زده نمی کند و یک کرختی و بی تفاوتی محض در رفتارشان به وضوح مشاهده می شود. ولی یک جامعه شناس از مشاهده این قبیل رفتارها شگفت زده می شود و بی تفاوت از کنار این پدیده عبور نمی کند بلکه به ریشه های اجتماعی این مسئله و بازتابی که پخش این خشونت و پرخاشگری در اجتماع دارد توجه می کند. بانوانی که در این دو صحنه مورد خشونت قرار گرفته اند و فریاد و ناله ای که بخاطر رفتارهای خشن و تحقیرآمیز سر می دهند، ناله زنان بی دفاعی است که سال هاست در حوزه های عمومی تحت خشونت قرار دارند و هیچ کس صدای آنها را نمی شنود. فریاد آن خانم، از مردم بی تفاوتی است که خشونت هم نوع خویش را ضد هم نوع خود می بینند و بی تفاوت از کنارش عبور می کنند.»

این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که پخش شدن این خشونت در اجتماع چه بازتابی می تواند داشته باشد؟ می گوید: «آلبرت بندورا روانشناس اجتماعی و واضع نظریه یادگیری اجتماعی اعتقاد دارد تماشای صحنه های خشونت آمیز به تکرار رفتارهای خشونت آمیز منجر خواهد شد. افرادی که در محیط های خشونت آمیز پرورش پیدا می کنند میل به رفتارهای خشونت آمیز دارند. به همین سیاق افرادی که دائما در زندگی روزمره خود شاهد رفتارهای خشونت آمیزند خشونت و پرخاشگری در آنها نهادینه می شود و به تکرار رفتارهای خشونت آمیز اقدام می کنند. انتشار تصاویر خشونت آمیز در فضاهای عمومی که در سالهای اخیر رواج یافته است می تواند به آموزش خشونت در جامعه دامن بزند. در اصطلاح جامعه شناسی می گوییم از خشونت، خشونت متولد می شود. زمانی که در صحنه های عمومی دائما با رفتارهای خشونت آمیز مواجه می شویم، در رسانه ملّی و فضای مجازی به کرّات تصاویر و فیلمهای در ارتباط با ضرب وجرح نشان داده می شود، زمانی که تیتر روزنامه ها پر از اخبار در ارتباط با طلاق، تنازعات زناشویی، کودک آزاری و همسرآزاری و درگیری های خیابانی و... است و زمانی که روزانه با انواع اخبار در ارتباط با افزایش قیمت سکه و طلا، افزایش قیمت ارز و گران شدن ساده ترین اقلام زندگی روزمره مواجه می شویم، همه اینها مردم را کلافه و سردرگم می کند و در نتیجه زمینه بروز پرخاشگری را به گونه های مختلفی همچون رفتارهای خرابکارانه و درگیری های فیزیکی و کلامی که گونه های مستقیم پرخاشگری هستند و همینطور افزایش افسردگی، یأس و دل زدگی، انحراف های اجتماعی، فرار از خانه، اعتیاد، الکلیسم، خودکشی و مانند اینها که نمودهایی از پرخاشگری پنهان هستند فراهم می آورد. در چنین شرایطی نمی توانیم انتطار داشته باشیم افراد بهنجار رشد کنند.»




1400/03/02
12:50:58
0.0 / 5
1209
تگهای خبر: بیمار , پوست , درمان , رفتار
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان