عقد آریایی از کجا آمده است؟
خاتون یار: دانشیار پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به رواج «عقد آریایی» تاکید کرد «هیچ سند و پشتوانه ای در متون فقهی، حقوقی، ادبی و فلسفی ایرانِ باستان و دوره تاریخی اسلامی برای چنین آیینی وجود ندارد» و این پدیده را «واکنشی فرهنگی و معاصر در مقابل نادیده گرفتن بخشهایی از هویت تاریخی ایرانی» دانست.
چند سالی است آیینی با عنوان «عقد آریایی» در تعدادی مراسم های عقد و عروسی رواج یافته و بیشتر در فضای مجازی و جشن های سلبریتی ها دیده می شود؛ آیینی که بسیاری آنرا به ایران باستان نسبت می دهند و بعنوان جایگزینی نمادین برای عقد رسمی یا مذهبی اجرا می کنند. در عین حال، پرسش اصلی همچنان پابرجا می باشد، آیا این مراسمِ نوظهور، پشتوانه و سندیتی تاریخی در متون کهن ایران باستان دارد و مستندات تاریخی در رابطه با آنچه می گوید؟ گفت و گوی ایسنا با علیرضا حسن زاده، دانشیار پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، بنا بر پژوهشها و مطالعاتی که تاکنون انجام داده است، نشان داده است آن چه امروز به نام «عقد آریایی» شناخته می شود، نه در منابع حقوقی و دینیِ بررسی شده از دوره ساسانی ریشه ای دارد و نه در ادبیات و آئین های کلاسیک ایرانی نشانی از آن دیده می شود، و ظاهرا پدیده ای معاصر است که بیشتر محصول تحولات فرهنگی و بازنمایی های فضای مجازی است تا میراثی تاریخی از گذشته ایران.
در ادامه مشروح گفت و گوی ایسنا با علیرضا حسن زاده، دانشیار پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی را می خوانید:
آیا «عقد آریایی» پشتوانه و سندیت تاریخی دارد؟
بیشتر اطلاعات ما در رابطه با خانواده، ازدواج و عناصر در رابطه با آن، مربوط به متون فقهی، حقوقی و دینی از دوره ساسانی است. این متون شامل مجموعه هایی چون ماتیکان هزار دادستان (مجموعه حقوقی و قضایی دوره ساسانی)، اوستا (با پیشینه شفاهی بسیار کهن؛ قسمتهایی از آن احتمالا در دوره های هخامنشی–اشکانی سامان یافته، اما تدوین و تثبیت نهائی آن در دوره ساسانی صورت گرفته است)، دینکَرد (دائرةالمعارف بزرگ موبدان پساساسانی، تدوین شده در سده های اولین اسلامی)، شایست ناشایست (متن فقهی زرتشتی، احتمالا سده های ۹ تا ۱۱ میلادی)، ارداویراف نامه (داستان سفر موبد زرتشتی به بهشت و دوزخ، با روایت موجود متعلق به دوران اسلامی) است. این متون جنبه های هنجاری رفتار زوج را بیان می کنند؛ وظایف زن و مرد، پادافره های شکستن احکام، ماهیت ازدواج مشروع، پاکی و ناپاکی، گناه و پاداش. این ها فقه نامه ها و دین نامه های زرتشتی اند که اصول شرعی و اخلاقی ازدواج را شرح می دهند.
باید توجه کنید در دین زرتشتی، ازدواج یک کنش دینی و عملی بر ضد اهریمن است. در وندیدادِ اوستا وظایف زن و مرد، احکام زنا، آلودگی، طهارت و پاکدامنی توضیح داده می شود. در دینکرد حقوق زن و شوهر و نقش فرزندان مطرح گردیده است. در ماتیکان هزار دادستان در رابطه با جهیزیه، طلاق، ارث، و انواع ازدواج سخن می رود. شایست ناشایست نیز به قواعد «دَشتان» (عادت ماهانه)، طهارت، مهریه، و ابعاد اخلاقی ازدواج می پردازد. در ارداویراف نامه هم پاداش ها و پادافره های رفتاری زن و مرد مثل فرمان برداری یا نافرمانی از همسر، پاکی بدن، زنا و خیانت تصویر می شود. در سال ۱۳۸۱ کتابی به تلاش من با نام «زن و فرهنگ» بمناسبت یکصدمین سال تولد انسان شناس شهیر بانو «مارگارت مید» منتشر گردید که در آنجا پژوهشگرهایی چون کتایون مزداپور، ناهید توسلی، شروین گودرزی و … در اینباره مفصل بحث کرده اند و من شما را به آن کتاب که نشر نی منتشر کرد، ارجاع می دهم.
ازاین رو در هیچ یک از این میراث مکتوب، موردی که بتوان آنرا «عقد آریایی» نامید وجود ندارد. مبحث از این باب اهمیت دارد که این منابع، منابع فقهی و حقوقی از دوران تاریخی ایران هستند و اگر چیزی قرار بود وجود داشته باشد باید در این منابع وجود می داشت. باید توجه داشت عقد یک متن فقهی و حقوقی است و باید از آن اثر مکتوب باشد.
آیا در متون ادبی کهن نیز به عقد آریایی اشاره شده است؟
در ادبیات کلاسیک ایران، آن چه داریم بازنمایی شاعرانه ازدواج است، نه عقد حقوقی. بیشتر ازدواج های توصیف شده در ادبیات پهلوانی، پیوند ایرانی ها با زنان تورانی و ایرانی (تهمینه، رودابه، فرنگیس، منیژه و...) است. در این متون، تمرکز بر زیبایی و پاکدامنی زنان، شکوه، خرد و قدرت پهلوانان، آئین های جشن، بزم، خنیاگری، هدیه، و گاهی نقش پدران و بزرگان در خواستگاری است. در هیچ یک از این توصیفات نیز عقدی با عنوان «عقد آریایی» وجود ندارد و نیامده است.
در متون دوره تاریخی اسلامی و فلسفی قرون اولیه و میانه اسلامی، در اینباره چه اشاراتی شده است؟
در آثار فیلسوفانی چون فارابی (سده ۱۰) و ابن سینا (سده ۱۰–۱۱) سنت اخلاقی و فلسفی ایران قبل از اسلام با آموزه های اسلامی و فلسفه یونانی ترکیب شده است. در اسلام نیز ازدواج، همچون دین زرتشتی، تکلیف الهی است که ایمان و دین انسان را کامل می کند.
مهم ترین مفهوم در رابطه با خانواده در فلسفه دوره اسلامی، «تدبیر منزل» است. فارابی نگرشی نسبتاً برابر به زن و مرد دارد؛ زن را شریک مرد در ساخت مدینه فاضله می داند. ابن سینا نقش زن را بیشتر در عرصه درون خانگی تعریف می کند، اما رابطه زن و مرد را بر پایه محبت می داند نه اطاعت.
حرکت گفتمان فلسفی ـ اخلاقی از فارابی و ابن سینا بسمت ابوحامد محمد غزالی (سده ۱۱–۱۲)، بتدریج جایگاه زن را فروتر می برد. غزالی در کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین نگاه فقهی و اقتدارگرایانه به زن دارد: اطاعت از شوهر، محدودیت خروج از خانه، کنترل زبان، پرده نشینی و نگاه بدن هراس. این گفتمان به پیوند زن هراسی و بدن هراسی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دوره میانه منتهی شد و به میراث ماند. زن نماد آلودگی و سقوط مرد شد و بدین سبب باید شدیدا کنترل می شد. این نگاه فاصله عجیبی از نگاه فارابی داشت.
در ادامه این سنت، نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری (سده ۱۳)، قابوس نامه (عنصرالمعالی، سده ۱۱)، نامه تنسر (بازنویسی ابن اسفندیار، سده ۶ هجری؛ اصل آن مربوط به دوره ساسانی)، سیاست نامه نظام الملک (سده ۱۱)، جاویدان خرد (منسوب به ابن مقفع، هرچند انتساب آن قطعی نیست و بعدها گردآوری شده)، همگی تصویری از نقش های جنسیتی عرضه می دهند که در آن عقل نظری و عملی بیشتر به مرد نسبت داده می شود و زن در عرصه درون خانگی و حفظ نسل و فرزندآوری تعریف می شود.
در عرفان اسلامی نیز مرد نماد ظاهر و عقل الهی است؛ زن نماد باطن، نور و حقیقت پنهان. به این علت «ولایت ظاهری» متعلق به مرد دانسته می شود و زن از مدارج بالای قدرت محروم می ماند.
توصیف آئین ها و جشن های ازدواج در ادبیات و متون کهن فارسی چطور است؛ در آنها نشانی از عقد آریایی نیست؟
بر اساس شاهنامه فردوسی و آثار نظامی گنجوی و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی می شود از بازنمایی ازدواج سخن گفت. در شاهنامه ازدواج هایی مثل زال و رودابه، سیاووش و فرنگیس و... با شب نشینی، بزم، رامشگران، برگزاری جشن با موسیقی و طبل و نای، هدیه دادن خانواده داماد و حضور بزرگان و موبدان (در برخی بخش ها) توصیف می شود، اما عقد حقوقی یا آیینی مشخصی ذکر نمی گردد. آن چه هست توصیف بازنمودی «جشن» است، نه «عقد».
در آثار نظامی گنجوی مثل خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، اسکندرنامه، توصیفات از بزم، هدایا، آرایش عروس، و تشریفات جشن وجود دارد. اما باز هم متنی به نام «عقد آریایی» وجود ندارد. در ویس و رامین هم که یکی از باستانی ترین داستان های عاشقانه ایرانی است، آئین خواستگاری، مراسم عروسی، نقش خانواده، هدایا و حضور موبدان توصیف شده است. اما هیچ مراسم مستقلِ موسوم به عقد آریایی وجود ندارد.
پس «عقد آریایی» به شیوه رایج امروز از کجا آمده است؟
نادیده گرفتن فرهنگ پیشا اسلامی، سبب شد در فرهنگ غیررسمی جامعه، نوعی فرهنگ بدیل و آستانه ای شکل بگیرد که دو منبع الهام دارد:
۱. ایران باستان
۲. فرهنگ های غربی (ولنتاین، هالووین و …)
من در مقاله ای در سال ۱۳۸۱ در «نامه علوم اجتماعی» دانشگاه تهران، در رابطه با چهارشنبه سوری و فوتبال ملی، نشان دادم که سیاستهای رسمی سازی رخدادهای پس اسلامی و محدودیت های اعمال شده بر آئین های ملی مانند چهارشنبه سوری (به ویژه در دهه ۶۰) موجب شد فرهنگ مردمی بسمت بازسازی هویت باستانی با ابعاد کارناوالی حرکت نماید. از نیمه دهه ۷۰ این روند تقویت شد و فوتبال ملی ایران هم با حضور همزمان مردان و زنان کارناوالی/چندصدایی شد. از دهه هشتاد آئین هایی چون ولنتاین و هالووین هم ظاهر شدند و حتی آئین هایی چون کریسمس با یلدا، یعنی فرهنگ ملی ما پیوند خوردند.
در همین روند، عقد آریایی یا سوگواری آریایی هم در حدود یک دهه اخیر پدید آمد، و در جشن ازدواج سلبریتی ها بازنمایی شد. اما این شکل، به قول شما عقد آریایی و سوگواری سفید یا آریایی ـ نه برمبنای متن یا رفرنس تاریخی، بلکه بعنوان واکنشی فرهنگی در مقابل رسمی سازی فرهنگ و فقدان عدالت میراثی در توجه به تاریخ باستان ایران رخ داد.
هویت ایرانی، در عین وحدت ملی، چندصدایی و مبتنی بر تنوع فرهنگی است. این تنوع در ذیل «هویت ملی ایرانی» به هم پیوسته و جوهری است؛ هویتی رنگین کمانی با پیوندی ژرف. نادیده گرفتن هر بخش از این تنوع، واکنش انتقادی فرهنگ مردمی را برمی انگیزد و در فرهنگ غیررسمی جلوه گر می شود.
ازاین رو عقد آریایی پاسخی فرهنگی است به انکار یا کم توجهی نسبت به قسمتهایی از هویت تاریخی ایران، بخصوص ایران قبل از اسلام، و در روندی خودجوش و مردمی و کنشی انتقادی نسبت به سیاستگذاری های فرهنگی رخداده است.
بطور خلاصه، در دینکرد حقوق زن و شوهر و نقش فرزندان مطرح گردیده است. در سال ۱۳۸۱ کتابی به تلاش من با نام زن و فرهنگ بمناسبت یکصدمین سال تولد انسان شناس شهیر بانو مارگارت مید منتشر شد که در آنجا پژوهشگرهایی چون کتایون مزداپور، ناهید توسلی، شروین گودرزی و … در این زمینه مفصل بحث کرده اند و من شما را به آن کتاب که نشر نی منتشر کرد، ارجاع می دهم. مبحث از این باب اهمیت دارد که این منابع، منابع فقهی و حقوقی از دوران تاریخی ایران هستند و اگر چیزی قرار بود وجود داشته باشد باید در این منابع وجود می داشت.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب