در راهروهای دادگاه خانواده،

سوءاستفاده از فرزند برای بازگرداندن زن به زندگی

سوءاستفاده از فرزند برای بازگرداندن زن به زندگی

به گزارش خاتون یار، یک زن در دادگاه خانواده می گوید همسرش از حق حضانت بعنوان یک «اهرم فشار» برای بازگرداندن او به زندگی استفاده می نماید.


به گزارش خاتون یار به نقل از ایسنا، با گذر از راهروهای مجتمع قضایی خانواده زنی را دیدم که مدام درحال راه رفتن بود و توجهم را جلب کرد.
کنارش ایستادم و از او پرسیدم اینجا چه می کند و ماجرایش چیست؟ کمی بعد آغاز به صحبت کرد، گویی منتظر بود با کسی درد دل کند و آرام شود.
او اظهار داشت: ۷ سال از زمانیکه ازدواج کردم می گذرد و یک سال است که رسما طلاق گرفته ام.
دختری ۷ ساله داشت و برای حضانت فرزندش راهی دادگاه خانواده شده بود.
مهسا با بعض افزود: همسرم بداخلاق و بددل بود و مدام فحاشی می کرد و فحش های رکیک می داد و دست بزن داشت.
هر چه از او و اخلاق بدش می گفت گریه اش هم به همان اندازه بیشتر می شد.
او اظهار داشت: زمانیکه جلوی خانواده اش مرا کتک زد و فحاشی کرد؛ همان جا بود که فهمیدم زندگی مان به نقطه پایان رسیده است. وضع مالی خوبی دارد و هم اکنون هم دانشجوی مقطع دکتراست. هر کس او را ببیند نمی فهمد که چقدر بددل و مریض است. در نگاه اول همه فکر می کنند که مردی متین، آرام، سنگین و با شخصیت است. پشت ظاهر آرام او باطن پلیدی وجود دارد که هیچ کس از آن خبر ندارد. اینجا آمدم کمکم کنند. مستاصل هستم. فرزندم ۷ ساله شده و باید پیش پدر باشد اما او پدرش را دوست ندارد و زمانیکه با پدرش می رود می گوید، بابا مدام فحش می دهد و به زنان نگاه می کند و حرف های رکیک می زند. دخترم مفهوم فحش ها را نمی دانست و از پدرش یاد گرفته بود و در منزل به کار می برد که به او گفتم این حرفها زشت است و تازه متوجه بعضی الفاف رکیک شده بود. دخترم می گوید که پدرش مدام به او گفته مادرت بمیرد راحت می شویم در حالیکه وقتی دخترم به خانه می آید می گوید امیدوارم پدرم بمیرد.
مهسا اظهار داشت: به همسر سابقم گفتم دخترمان دوست ندارد با تو باشد اما او قبول نمی نماید. گفتم به زور نمی توانی کسی را نگه داری، همانطور که مرا نگه نداشتی. همسرم مستقیم به من گفته که بچه اهرم فشار من است. اینقدر اذیتت می کنم که به زندگی برگردی. همسرم بیمار است و دو شخصیتی است. روزهای آخری که با هم زندگی می کردیم می گفت من افسرده ام. خواهرش هم افسرده است و بیماری روانی دارد. او مدام مرا تهدید می کند و می گوید از پس از ۹ سالگی هم نمی گذارم دخترمان را ببینی.
مهسا اظهار داشت: یکتا ناصر را من می فهمم. همسرم مدت ۵ هفته فرزندم را برد، بدون این که اعلام کند و از او به افترا آدم ربایی شکایت کردم و پس از ۵ هفته او را آورد.
در حالیکه این بانو گریه می کرد می گفت امده ام کمکم کنند، چه کار کنم؟
برپایه این گزارش، طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی «برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و بعد از آن با پدر است و پس از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می باشد.»




منبع:

1403/01/31
13:25:48
0.0 / 5
105
تگهای خبر: ازدواج , بیمار , بیماری , خانواده
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۵

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان