آرامش کودکان در گرو تربیت همگون والدین

آرامش کودکان در گرو تربیت همگون والدین

به گزارش خاتون یار، قم هماهنگی والدین در تربیت کودک، بزرگترین عامل آرامش کودکان است! وقتی کودک متوجه می شود در خانه هماهنگی وجود ندارد و بچه ها با اصول تربیتی چند نفر بزرگ می شوند، به این نتیجه می رسد که درست و غلطی وجود ندارد و مجاز به انجام هر کاری هست.


هر کدام از ما انسان ها متفاوت از دیگری هستیم، تفاوت هایی که چه بسا منجر به تکامل ما هم خواهد شد. این تفاوت ها تا زمانی در کنار هم تداوم دارد و مشکل ساز نخواهد شد که عمل به یکی منجر به صدمه به دیگری نشود.
تربیت کودکان یکی مسیرهای حرکت و تعامل والدین با دو شخصیت متفاوت می باشد که اگر همگون و هماهنگ نباشد صدمه های زیادی را به دنبال دارد.
یکی از نکات مهمی تربیتی کودکان اینست که وقتی پدر و مادر دو سبک متفاوت تربیتی دارند، بچه ها گرفتار دوگانگی و گم و گیج می شوند. آنها با سبک تربیتی ضد و نقیضی بزرگ می شوند و وجودشان سرشار از تناقضات و تعارضات حل نشده باقی می ماند چون هماهنگی و یکنواختی تربیتی وجود نداشته است.
هماهنگی والدین در تربیت کودک، بزرگترین عامل آرامش کودکان است! وقتی کودک متوجه می شود در خانه هماهنگی وجود ندارد و بچه ها با اصول تربیتی چند نفر بزرگ می شوند، به این نتیجه می رسد که درست و غلطی وجود ندارد و مجاز به انجام هر کاری هست.
شخصیت بچه ها دارای دو بعد است، بخشی از این شخصیت را پدر و بخشی را مادر تکمیل می کند و همانطور که مغز ما دو نیمکره دارد فرزند هم دو والد دارد که هر کدام کارکردهای خویش را دارد، پدر کارکرد اعتماد بخشی منبع قدرت و مادر کارکرد مراقبتی و منبع محبت و عاطفه است، باتوجه به این خصوصیت ها مادر و پدر مانند دو بال هستند که فرزند را به تعالی برسانند.
در این باره سیده زهرا حسینی ماهانی؛ روان شناس کودک و نوجوان در گفتگو با ایسنا، درمورد شفاف سازی ماهیت تربیت ناهمگون والدین بیان کرد: ناهمگون به وضعیتی اطلاق می شود که در حالت ثبات و در حالت تعادل همانند دو کفه ترازو یکی بالا و دیگری پایین است یا حالتی همچون الاکلنگ که یک سمت به بالا و دیگری به پایین می رود که شاید یکی از موقعیت ها اوج همگونی باشد، همچون کاری که الاکلنگ یا ترازو انجام می دهد ولی در بعضی موقعیت ها ما احتیاج به یک هم سویی، همراهی و هم جهتی داریم.
وی اضافه کرد: وقتی در یک جریان دو جهت مخالف اتفاق افتد ناهمگونی رخ می دهد، بنابراین وقتی واژه تربیت به آن اضافه می شود از آن جایی که یک مقوله ای است که بیشتر مربوط به فضای خانواده است اما نه به طور مطلق پا در عرصه تربیت فرزندان می گذارد، بدین سبب آنچه مدنظر ما است بحث تربیت پدر و مادر و تربیت ناهمگون این دو است که باید با یکدیگر هم گویی و هم سویی داشته باشد.
حسینی از موجودیت این تربیت ناهمگون در دیگر عرصه های زندگی گفت و اظهار داشت: این تربیت نا همگون می تواند در موقعیت های دیگر نیزباشد، برای مثال آنچه که در مدرسه به دانش آموز آموزش داده می شود می تواند متفاوت از آنچه باشد که در محیط خانواده وجود دارد و این مصداق هم درموردش صدق می کند که تربیت ناهمگون بین فضای آموزشی و فضای خانوادگی است و یا فضای اجتماعی و فضای خانوادگی و حتی فضای مجازی با فضای خانوادگی و حقیقی افراد.
این مدرس دانشگاهی مبحث مورد بحث خویش را تربیت ناهمگون بین پدر و مادر در فضای خانواده به عنوان دو ستون اصلی خانواده برشمرد و اشاره کرد: ما غیر از اینکه بایستی یک سری آموزش های عمومی در این خصوص عرضه دهیم، به عنوان روان شناس و مشاور که در کلینیک های خود به مردم ارائه خدمت می نماییم به این عدم هماهنگی به عنوان یکی از دغدغه های پر تکرار مراجعین برخورد می نماییم که یک ناهمگونی جدی در اصول تربیتی بین پدر و مادر است و اختلاف نظر در مقوله تربیت فرزند را بدنبال دارد. بغیر از این که بنابر شرایط برخی خانواده ها والدین هر دو شاغل هستند و در اغلب موارد فرزند را به اقوام خود می سپارند و تربیتی متفاوت بر آن کودک تسلط می یابد و افراد مختلف نظرات تخصصی و تربیتی خویش را به اندازه کودک و خانواده او تحمیل می کنند که این مورد هم جای بحث دارد.
وی افزود: اما ما فرض را بر این می گیریم که تربیت ناهمگون میان پدر و مادر است و یکی از مولفه هایی که برای بچه ها ایجاد آرامش می کند و تربیتی اصولی را فراهم می آورد اینست که هر دو والد در اصول تربیتی خود هماهنگ باشند، چون که نا هماهنگی میان این دو نه تنها اختلاف میان این دو زوج را فراهم می آورد بلکه منجر به عدم ثبات و صدمه های شخصیتی کودک می شود، فرضا تصور کنید فرزندی مادر مقتدر و پدر آسان گیری دارد، این بچه لازم است دو بار اختلاف نظر والدین خویش را ببیند و پس از این مشاهده درمی یاید که چگونه زیرکانه می تواند در این بین حرف خودش را به کرسی بنشاند و به خواسته خود برسد حال یا با بدگویی کردن از مادرش پیش پدرش به خواسته خود می رسد؛ چون مادر به او امتیاز نمی دهد و مقتدر است یا از پدر دادخواهی می کند که تو برای من بستنی بخر یا تو برای من اسباب بازی بخر چون مادر نمی خرد و یا به پدر شکایت مادر را می کند که او به حرف من گوش نمی دهد.
اختلاف نظر میان والدین منجر به عدم ثبات شخصیتی فرزندان می شود
این روان شناس کودک و نوجوان بااشاره به عدم ثبات شخصیتی و اضطراب کودک در بزرگسالی که نتیجه اختلاف نظر والدین وی در تربیت اوست، اضافه کرد: شاید در ظاهر بنظر برسد این بچه از موقعیت پیش آمده در جهت منافع خود بهره می برد ولی حقیقت امر اینست که این عدم همگونی میان پدر و مادر منجر به اضطراب فرزند می شود، چون پس از مدتی کودک درمی یابد که مبحث مورد اختلاف پدر و مادرش است و گاهی خودش را مقصر می داند ولی بخاطر سن کم خود نمی تواند این تعارضات را در خودش حل کند و به نتیجه برسد، پس هم گرفتار احساس گناه می شود که خیلی به شخصیتش ضربه می زند و هم گرفتار اضطراب می شود.
حسینی، بااشاره به اهمیت هماهنگی والدین در تربیت کودک ولو اگر تربیت چندان استانداردی هم نباشد و تاثیری که در شگل گیری شخصیت وی خواهد داشت، اشاره کرد: در این موقعیت ها این اعتقاد وجود دارد که حتی اگر پدر و مادر مهارت ویژه ای را در امر تربیت بکار نگیرند ولی هماهنگ با هم عمل کنند و با هم اختلافی نداشته باشند به احتمال زیاد فرزندان سالم تری از نظر روانی تربیت می کنند تا این که هرکدام از والدین سبک عالی تربیتی داشته باشند اما روششان با هم متفاوت باشد. این بچه ها که تحت دو روش تربیتی متعارض قرار می گیرند یا آدم های باج گیری می شوند و یا افراد مضطربی می شوند که مبتلا به اختلال شخصیتی می شوند، هرچند که ممکنست این کودکان افراد خبرچینی هم شوند که برای امتیاز گیری از یک والد آغاز به تخریب والد دیگری کنند.
وی افزود: این خصوصیت شخصیتی امر قابل اغماضی نیست، چون چنین تعاملی بین فرزند و والد اصلا نتیجه خوبی ندارد اما این جنس تعامل نتیجه همان ناهماهنگی و اختلاف نظر والدین در امر تربیت است. حال سوالی که مطرح است اینست که گاهی یک والد که از نحوه تربیت فرزند توسط دیگری ناراضی است امری غیر طبیعی است؟ باید گفت خیر این امری طبیعی است چون ما آدم های متفاوتی آفریده شدیم با استعدادها و خصوصیت های شخصیتی متفاوت که تحت تربیت متفاوتی هم بودیم و طبیعتا متفاوت هم فکر می نماییم ولی این امر اجازه به ما نمی دهد که این اختلاف عقیده ها را در مقابل فرزندان بروز دهیم. در این موارد به والدین سفارش می نماییم که حتی اگر فکر میکنی رفتار همسرت با فرزند چندان هم مناسب نمی باشد جلوی بچه این مساله را ابراز نکن، مگر این که در رفتار پدر یا مادر صدمه جدی وجود داشته باشد که مشخص نیست قابل جبران باشد یا خیر، بنابراین در این موارد هم سفارش نمی نماییم که دخالت مستقیم کرد و مثلاً به همسرت بگویی که این رفتار تو اشتباه است. بنابراین در این موقعیت ها باید با رفتار غیرمستقیم ورود کرد و فرزند را از این موقعیت دور کنید یا با ایما و اشاره همسر را از ادامه این رفتار منع کنید، چونکه ورود مستقیم به رفتار یک والد در حضور فرزند هم به رابطه زوج صدمه می زند هم تربیت بچه را متلاشی می کند این اختلاف نظر ها را باید در خفا حل کرد.
این دانشجوی دکترای رشته روان شناسی اضافه کرد: در بسیاری موارد که والدین به بنده رجوع می کنند می گویند اصلا همسر من تربیت من را قبول ندارد یا ما اصلا نمی توانیم با هم حرف بزنیم که بخواهیم مساله را حل نماییم، در این جا سفارش ما اینست که حتی اگر خودشان هم نمی توانند مبحث مورد اختلاف را حل کنند با کمک یک مشاور تربیتی به حل آن بپردازند اما در موقعیت هایی که ما می گوییم رجوع کنید هر دو والد رجوع نمی کنند و یکی از آنها می گوید من اصلا مشاوره را قبول ندارم یا این که من به قدری راهکار های خودم را قبول دارم که حاضر نیستم هیچ راهکار دیگری را بشنوم، بنابراین همراهی یکی از والدین اتفاق نمی افتد. ما باز هم می گوییم اشکالی ندارد و هنوز هم راهکارهایی وجود دارد که ما می توانیم متناسب با ان موقعیت خانوادگی و متناسب با آن فرد و رفتار همسر فرد رجوع کننده به وی کمک بدهیم که این مساله را حل کند و با روش های زیرکانه و مفیدی همسرش را با خودش همراه کند. باآنکه ممکنست که این اختلاف نظر ها اصلا مربوط به تربیت فرزند نباشد و ممکنست ریشه خیلی از این مسائل ربطی به تربیت فرزند نداشته باشد و صرفاً در واقع یک سری ناراحتی ها و دلخوری ها از هم باشد که این مشکلات خودش را در مساله تربیت بچه ها نشان داده است.
حسینی، اختلاف نظر والدین در تربیت کودک را چه اصالتا مربوط به تربیت بچه باشد و چه مربوط به تعارضات فردی و یا مسائل دیگر باشد، عدم همگونی واضحی برشمرد که منجر به تربیت بچه های متزلزل و صدمه پذیر می شود و در واقع بچه هایی را به بار می آورد که در نوجوانی که اوج بحران هویتی این بچه ها است این جنس رفتارها و عدم هماهنگی در تربیت شبیه به طوفان عمل می کند و تمام آرزو های این والدین را به باد می دهد.
وی اضافه کرد: پدر مادری که خواسته و یا ناخواسته به جای اینکه مثل دو هم تیمی و در قالب یک تیم مشترک فرزندی با ثبات شخصیتی تربیت کنند، با یارکشی و کوشش برای اثبات حقانیت حرف های خودشان فرزندشان را دائما مثل یک توپ پاس کاری می کنند و این وسط ضربه های گوناگونی را به این بچه وارد می کنند. این ها نباید انتطار داشته باشند که یک نوجوان آرام و همراه طی سالهای پیش رو داشته باشند. حال ممکنست این بچه وقتی به سن نوجوانی رسید خودش فردی بشود که مقابل این دو نفر قرار گیرد و آغاز به یار کشی در مقابل پدر و مادر کند و در تیم مقابل والدینش قرار گیرد.




منبع:

1401/08/08
13:20:22
0.0 / 5
420
تگهای خبر: آموزشی , استاندارد , بازی , خانواده
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۲

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان