الهام هستم یك كوره نشین!

الهام هستم یك كوره نشین!

به گزارش خاتون یار لِخ لِخ كنان میان زباله ها را می جورد و یك گونی پاره نصیبش می شود. لبخند پیروزمندانه ای می زند و گونی را پهن می كند روی زمین. حالا می تواند با خیالی راحت یله دهد روی پودر آهك و چقدر خوش شانس است كه كوره امشب روشن است؛ این یعنی امشب تا بامداد گرم است. گرم و امن...



شاید برای شما كه الان جایی نشستید و دارید از پشت سیستم شخصی یا گوشی هوشمندتان این داستان را می خوانید، خیلی قابل درك نباشد كه زندگی در كوره آهك پزی چه شكلی است. شاید هیچ وقت هم نفهمید یك كوره روشن در شب های سرد زمستان چه خوش شانسی بزرگی است و شاید ندانید كوره های آهك پزی برای برخی آدم ها یكی از امن ترین جاهای دنیاست.

آدم هایی هستند كه شادمانی های زندگی از همان اول ازشان رو می گیرد. انگار كه قرار نیست هیچ وقت روزی بیاید كه یك دل سیر غذای باكیفیت بخورند یا یك شب بالش پنبه ای زیر سرشان باشد و لحاف پشمی رویشان. حتی هیچ وقت برایشان پیش نمی آید كه یك چهاردیواری امن احاطه شان كند و وقتی سرشان را بالا می گیرند، یك سقف گچی یا حتی كاهگلی بالای سرشان ببینند.



«الهام» یكی از این آدم هاست. یك زمانی برای خودش خانه و زندگی داشته اما حالا یك جای خیلی دور زندگی می كند؛ انتهای شهرك صنعتی كرمان، كنار كوره های آهك پزی. خودش می گوید كه ۲۹ ساله است و دوتا هم بچه دارد؛ هرچند كه الان اصلاً از آن دو بچه خبر ندارد. یك روز به دلیلی كه نمی خواهد بگوید از خانه بیرون زده و الان یك «كوره نشین» است.

الهام طی چهارسال زندگی كوره نشینی بر اثر مصرف زیاد مواد مخدر گرفتار تغییرات هورمونی شدید شده و حالا صورتی مثل صورت مردان پیدا كرده است. او تبدیل به زنی شده كه ریش و سبیل دارد و مواد مخدر تا حد زیادی روی روانش هم تأثیر گذاشته است. غرورش اجازه نمی دهد كه از سختی های زندگی اش ناله و زاری كند و اتفاقاً الهام می گوید كه از زندگی در كوره های آهك پزی راضی است اما خیلی منتظر است كه پدرش یك روز بیاید دنبالش و او را از كوره پزخانه ببرد.

اینها را می گوید و می رود بین پسماندها دنبال چیزهایی می گردد؛ دنبال عروسك و اسباب بازی. عروسك هایی كه گیرش آمده را توی كیسه ای جمع می كند و می گوید كه باید برود و برای عروسك ها مشتری پیدا كند. می گوید شاید یك نفر پیدا شود كه اینها را بخرد و یك پولی كف دستش بگذارد.



الهام در كوره پزخانه تنها نیست. خیلی های دیگر هم اینجا هستند. مثل «اعظم» كه یك روز سخت عاشق می شود اما مردی كه خیلی دوستش داشته می رود سراغ یك زن دیگر. اعظم هم باید برای این اتفاق تلخ یك جوری از زندگی انتقام می گرفته و برای همین از خانه فرار می كند؛ فراری كه مقصدش كوره پزخانه بوده. «آقارسول» هم هست كه یك روز آشپز فرودگاه بوده اما اعتیاد، مسیر زندگی اش را تغییر داده است.

حالا اینجا همه شان شده اند یك خانواده؛ به جای خانواده ای كه هیچ وقت نبوده و حالا بزرگ ترین دلخوشی خانواده صدای كامیونی است كه بار آهك به كوره پزخانه آورده است. این صدا یعنی امشب تا بامداد گرم است و این یعنی یك خوش شانسی خیلی بزرگ.

ساره تجلی عكاس ایسنا، تصاویری از این كوره نشینان تهیه كرده است كه می توانید اینجا ببینید.




1397/12/14
14:57:07
5.0 / 5
4703
تگهای خبر: رفتار , زندگی , كیفیت , مردان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۴

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان